به نام آن که انسان را مسافر کاروان انتظار گردانید

سلام اى گل نرگس،

اى که شیرین ترین انتظار، انتظار توست

و بهترین منتظر، منتظر توست

مى توانم در یک کلمه پر معنا بگویم:

گر عشقى هست و عاشقى

نام تو معشوق و من عاشق و شیفته توأم

در انتظارت مى مانم و از خداى بزرگ مى خواهم که ظهورت را نزدیک گرداند

ما محتاج یک نگاه گذراى شما هستیم، زودتر ظهور کن و قلب منتظرانت را شاد گردان

ما  در انتظار تو مى مانیم.

خدا کند که بیایى و ما هم یکى از یارانتان باشیم

"اللهم عجل لولیک الفرج"




میلاد منجی عالم بشریت مبارک 

سلام به همه دوست جونای خوبم.اونایی که تو این مدتی که نبودم بهم سر زدن و به یادم بودن همتون رو دوست دارم و میبوسمتون دلم واسه همتون تنگ شده بود.

مسافرت خیلی خوبی بود البته 2 روزش یه اتفاقاتی افتاد که یه کم اعصابم رو بهم ریخت ولی در کل خیلی خوب بود و کمی روحیم عوض شد

حرف زیاد هست ولی الان وقت ندارم باشه سر فرصت تا از مسافرتم واستون بنویسم .




فردا دارم میرم اصفهان  وای خدا به فریادم برسه پرواز گیرم نیومد مجبورم با باس برم تا اونجا حتما هلاک شدم امیدوارم این دفعه خوش بگذره آخه هر وقت میرم اصفهان اوقاتم تلخ میشه 

تا 2 هفته نیستم و بعدش که برگشتم با کلی خاطره برمیگردم آخه یه اتفاق خوب داره میافته نه بابا ذوق نکنین از اون خبرا نیست حالا برگشتم میگم بهتون 


تو...

آسمانم ستاره می خواست که تو آمدی .ابر حسود اما چشم دیدن خوشحالیم را نداشت.آسمانم ابری شد.بارید و بارید و من ...

به انتظار دیدن دوباره ات قطره های باران را یکی یکی می شمردم.اما تو دیگر پشت ابر ها نبودی وقتی که تمام شدند.نمی دانم در کدام صورت فلکی باید به دنبال تو گشت.در آسمان بزرگ من جای یک ستاره خالی شد.کاش از خورشید فرار نمی کردی تا روشنتر
به دنبالت می گشتم.کاش هرگز آسمانم ستاره نمی خواست.کاش ابر ها کمی مهربانتر بودند ...تا تو را گم نمی کردم.ای کاش میدانستی شبها....تنها ستاره ای را که به نامت زده ام
به چشمانم سنجاق میکنم تا یادم نرود
در روی زمین کسی هم هست که سبزی لحظه هایش روزی آرزویم بود ....خانه را در چشم های تو پیدا کردم
پلکهایت را به هم نزن خانه خراب میشوم

مناجات باخدا

ای که لطف احسانت ازلی و دلنوازیت جاودانه است.
تو را شکر می کنم که شب را آفریدی...
اشک را آفریدی 
نجوا را خلق کردی.
و شکستن بی صدای دل را در فراغت به ما ارزانی کردی.

تو را سپاس که سخنان لطیف در دهانم گذاشتی.
و ای اگر این اشتیاق پایان ناپذیر به کمال طلبی را درونمان قرار نمی دادی و خود را از چشممان نمی پوشاندی...، وای اگر عشق را نمی آفرید و محبت و دل را قرین یکدیگر نمی کردی.


آری...
دیگر زندگی تکراری نیست....
وقتی که هر روز را، 
در حالی می گذرانیم که انتظار شبی را می کشیم که دوباره کشش لیلا گونه نازآفرین ، جرقه ای بزند تا به سویت آئیم. تویی که فرموده ای بخوانید مرا تا استجابت کنم شما را . وه که چه معشوق جان افزایی ...
آری دیگر زندگی تکراری نیست....