همه در فکر نوروزند و من در ماتم یارم

سلام به همه دوست جونایی که نمیدونم کجان و چرا بهم سر نمیزنن این روزا خیلی داغونم اصلا حال و روز خوبی ندارم  فکر کنم تا سال تحویل بشه منو ببرن تیمارستان  امروز هر چی وب گردی میکردم خیلی ها حال منو داشتن ، بیحوصله و دلشکسته و ناراحت بودن  آخه چرا باید اینجوری باشه .داره سال نو میشه بهار میاد بعد ما جوونا اینجور بیحوصله و غصه دار بشیم   امروز یاد این شعر افتادم که در دوره نوجوانی توی تمام دفتر و کتابای مدرسه مینوشتم :


              " همه در فکر نوروزند و من در ماتم یارم 

                                                       محرم صد شرف دارد به این عیدی که من دارم "




پ ن : بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است
آغاز بهار بر شما مبارک

پ ن : هیچ وقت هیچ دلی غمگین و شکسته مباد 

پ ن : آرزو میکنم با اومدن بهار همه دلها شاد و مسرور بشن 

هیچکی منو دوست نداره )):


سر می زنی به وبلاگت . نه بازدید کننده ای ، نه کامنتی . دلت می گیره . از اون ژست های باحال هم بلد نیستی که " من فقط برای خودم می نویسم " و " برام مهم نیست چه کسی و چند نفر این جا رو می خونن " . اصلاً تو مینویسی که خونده بشی که اگه قرار به دیده شدن و خونده شدن نبود ، جه جایی بهتر از همون دفتر کاغذی که حتی رد پای اشک های شبانه ات رو نگه می داره نه اینکه مثل این صفحه شیشه ای پر نور خالی از احساس باشه وچه ابزاری بهتر از خودکارت که با صدای جیر جیر اش وقتی روی کاغذ سر می خوره میشه زندگی کرد . جایی که Back Space و Delete ای در کار نیست و خط میزنی و این خط خوردگی ها خودشون پر از راز اند و پر از معنا .

این هست که وسوسه میشی . وسوسه این که لینک بلاگ قبلی ات رو بذاری گوشه صفحه . بعد سر بزنی به دوستات ، کامنت ای یا آف لاین ای بذاری و بگی که برگشتی و داری دوباره مینویسی و ... اما باید صبور باشی که اگه قرار بود این کار رو بکنی چه دلیلی داشت که یه بلاگ دیگه ثبت کنی و از او خونه دوست داشتنی ات دل بکنی ؟ 

چاره ای نیست . باید صبر کرد . صبر . آی سخته این صبوری ...

روزای در بدر

منو بگیر از این روزای در به در
از این روزا ، از این شبای بی ثمر
منو ببر به خاطراته رفتمو
روزایی که تو جا گذاشتی پشت سر

تو کوچه ها نمیشه بی تو پرسه زد
خیابونا غریبو غم گرفته ان
کجا برم ، چرا نمیرسم به تو؟
کجایی پس ، چرا نمیرسی به من؟

حالا که نیستم اشکاتو کی پاک کنه
کی عاشقونه مینویسه اسمتو
بدونه من هزار ساله دیگه هم
بدون کسی نمیشکنه طلسمه تو

چقدر حرف مونده و نمیشنوی
چقدر راه مونده و نمیکشم
ببین کجایه قصه پس زدی منو
محاله بی پناه تر ازین بشم

غریبگی نکن دلم غریبه نیست
همونه که برات ستاره چیدمو
بگو که یادته بگو که یادته
همون که گفتی از خدا رسیده بود

تو شونتو نمیسپری به هق هق 

 نمیگی عاشقی نه میگم عاشقم


نه تو دیگه برام اون عشق سابقی
نه من دیگه برات گله شقایقم