-
مسلمان
دوشنبه 8 تیرماه سال 1388 17:39
چند شبه دارم همش به این فکر میکنم که ایا من مسمون واقعی هستم یا نه فقط به خاطر اینکه پدرم توی گوشم اذان گفته و پدر اون توی گوش اون و همینطور نسل به نسل شده تا رسیده به من مسلمون شدم ؟ نمیدونم چرا یه جوری شدم احساس میکنم که بعضی ها از مسلمونی فقط اسمش رو یدک میکشن آخه به ما هم میگن مسلمون دلمون خوشه که ماهم مسلمونیم...
-
دل نوشته
یکشنبه 7 تیرماه سال 1388 11:17
روز اول چه می توانم گفت؟ روز دوم تکرار کن.همه ان داستان را به خویش باز بگو افسوس که ان رجعت دردناک ما پایان یک پندار بود....پایان هر پندار روز سوم اکنون فصل در پیله ی تنهایی ماندن است-فصل حکومت اصوات..و روزی دانستیم . تو نیز خواهی دانست که زمان جاودان بودن همه چیز را نفی می کند.میتوان به سوی رهایی گریخت اما باز گشت به...
-
شب آرزوها
پنجشنبه 4 تیرماه سال 1388 08:29
شب آرزوهـــــــــا بسم رب الحسین معاشران گره از زلف یار باز کنید شبی خوشست بدین قصه اش دراز کنید گفته است به چنین شبی ، شب جمعه اول ماه رجب ، مرا بطلب و از من بطلب ؛ و باید خواند و باید طلبید و آرزو کرد. ماه عاشقی ؛ ماه مقدمه و ماه مقدم ؛ روزهائی که نبض کعبه بدانها می تپد ؛ السلام علیک یا امیر المومنین ... امشب - لیله...
-
رجب ماه خداست
چهارشنبه 3 تیرماه سال 1388 10:42
با دیدگانی پر از اشک و دلی پر از کینه و خشم باید به دیدار ماه رجب میروم ماهی که ماه خدا نامیده شده است و هرگونه خشونت در اسلام منع شده است . برای شادی روح عزیزانی که در این ایم جان خود را از دست دادن فران بخوانید و فاتحه بفرستید باشد که روحشان با شهدای اسلام محشور گردد. “حلول ماه رجب مبارک” امیدوارم ماه پربار و...
-
حدیث
سهشنبه 2 تیرماه سال 1388 08:42
حضرت علی (ع ) در حدیثی میفرماید : “ بکارگیری مدارا در راس سیاست است ” پ ن : آیا وقت آن نرسیده است که با مدارا با هموطنان رفتار کنید . یادمه در یکی از مناظره ها دولت امروز گفت: " من از حق خودم گذشتم اما از حق ملت نخواهم گذشت" ویا در جای دیگه گفتن "کجای این دولت دیکتاتوری است. "خوبه که معنی این کلمه...
-
...
دوشنبه 1 تیرماه سال 1388 12:45
به دخترم ندا که به فرمان مقام ولایت به حجله خون نشست ندا دخترم نازک آرای باغ جوانی ندا دخترم پرتو زندگانی به جشن عروسیت رهبر یکی خاصه جلاد خود را روان کرد که پیراهنت را به بارانی از خون بشوید کسی را به صبح غزلخوان آوازهایت به زیر عبای سیاهش نهان کرد. ندا دخترم لحظه لحظه نفسهای گرمت به روی تن مرگ پرواز میکرد تو بودی که...
-
انا لله و انا الیه راجعون
شنبه 30 خردادماه سال 1388 08:25
دیشب دلم بیشتر از این یک هفته گرفت وقتی تصاویر ضرب و شتم جوونای مملکتم رو از یه کانال بیگانه دیدم اینقدر این یک هفته غصه خوردم برای حقی که پایمال شده و هنوز بعد از یک هفته هیچ خبری جز کشت و کشتار و ضرب و شتم نیست برادر کشی در کجای این قوانین است؟ جواب خون این جوونها رو کی میده تمام دنیا دارن نشون میدن ولی انجا برامون...
-
فراخوان یک روز سوگواری در ایران از سوی مخالفان
پنجشنبه 28 خردادماه سال 1388 09:51
انتظار می رود تجمعات روز پنجشنبه حتی بزرگتر از چهارشنبه باشد در پی درخواست میرحسین موسوی، نامزد اصلاح طلب انتخابات ایران از هوادارانش برای سوگواری، انتظار تجمعات گسترده در روز پنجشنبه در تهران می رود. آقای موسوی از هوادارانش خواسته است به یاد هشت نفری که روز دوشنبه در جریان راهپیمایی تهران کشته شدند، با لباس های سیاه...
-
مـــــــــادر
یکشنبه 24 خردادماه سال 1388 09:06
بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر «(ای رسول!) ما به تو کوثر عطا کردیم، پس تو هم (به شکرانه آن نعم) برای خدا نماز بگزار و (شتر) قربانی کن، بدرستی که دشمن بد گوی تو دم بریده و فاقد نسل است» . جانممممممممممممممم زهرا(س) این هم برای مادرم زیبا ترین کلمه برلب های بشریت کلمه«مادر»...
-
روز ازل
شنبه 23 خردادماه سال 1388 18:55
من از روز ازل، دیوانه بودم دیوانه روی تو،سر گشته موی تو سر خوش از باده مستانه بودم در عشق و مستی، افسانه بودم نالان از تو شد چنگ و عود من تار موی تو، تار و پود من بی باده مدهوشم، ساغر نوشم ز چشمه نوش تو مستی دهد ما را ، گل رخسارا بهار آغوش تو چو به ما نگری غم دل ببری کز باده نوشین تری سوزم همچو گل ، از سودای دل دل...
-
بدون شرح !!!
دوشنبه 18 خردادماه سال 1388 08:30
هیچ وقت دلم نمیخواست وارد سیاست بشم اما این یک هفته که بازار انتخابات داغ اونقدر بهم ریختم که نمیخوام بدونم بالاخره چی میشه فقط یک جمله : مناظره یا مجادله ، ملت یا شخص ، مردم یا دولت
-
اعدام جنسی!!
دوشنبه 11 خردادماه سال 1388 20:14
منبع :هفت تیر
-
داستان بسیار زیبای کلبه کوچک
یکشنبه 10 خردادماه سال 1388 09:46
تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم میدوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمیآمد. سرآخر ناامید شد و تصمیم گرفت که کلبه ای کوچک خارج از کلک بسازد تا از خود و وسایل اندکش را بهتر...
-
عقد اینترنتی !
چهارشنبه 6 خردادماه سال 1388 09:51
عروس خانم دوشیزه آیا وکیلم شما را به مهر : گوگل عدد سکه بهار آزادی (گوگل عددی است که تشکیل یافته از 1 و هزار صفر جلوی آن...) یک وب کم سند یک سایت اینترنت اختصاصی دات کام یک مودم ADSL اینترنت پرسرعت به اندازه طول عمر نوح! LCD و شمعدان یک هدست بی سیم چهارده روم اختصاصی به نیت چهارده ... پنج گیگا بایت میل باکس اختصاصی به...
-
دل نوشته 4
یکشنبه 3 خردادماه سال 1388 09:08
وای نمیدونین امروز با چه بد بختی بیدار شدم دلم میخواست بیشتر بخوابم به توصیه دکتر خرمی 2 روزه که دارو مصرف نمیکنم و الان بیشتر احساس خواب میکنم عجیبه واقعا اون موقع که قرص آلپروزولام میخورم تا صبح بد خواب میشم الان که نمیخورم اینقد میخوابم البته توی خونه ما 2 ساعت بدون خواب راحت غنیمته و آرزوی من مردم چه آرزوهایی دارن...
-
بگذر ز من ...
پنجشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1388 12:19
بگذر ز من ای آشنا،چون از تو من دیگر گذشتم دیگر تو هم بیگانه شو،چون دیگران با سرگذشتم میخواهم عشقت در دل بمیرد میخواهم تا دیگر در سر یادت پایان گیرد بگذر ز من ای آشنا،چون از تو من دیگر گذشتم دیگر تو هم بیگانه شو،چون دیگران با سرگذشتم هر عشقی میمیرد،خاموشی می گیرد عشق تو نمی میرد باور کن بعد از تو دیگری در قلبم جایت را...
-
دل نوشته 3
پنجشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1388 09:10
دیشب دکتر خرمی رو دیدم یه حرفهایی راجع به داروهایی که مصرف میکنم زد که خیلی نگرانم کرده دیشب اصلا خوب نخابیدم نمیدونم به حرف کدوم دکتر گوش کنم اصلا دارو نخورم خیلی بهتره خیالم راحتتره
-
دوره اخر زمون
شنبه 26 اردیبهشتماه سال 1388 17:41
سلام به دوست جونای گلم این چند روزه سرم خیلی شلوغ بود و کلی مهمون داشتیم فکر نکنین خبریه ها نه بابا ما از این شانسها نداریم یه مقدار کار عقب افتاده دارم که باید انجامشون بدم واسه همین ممکنه که آپ بعدی هم طول بکشه روز جمعه آماده شدم برم عکاسی عکس بگیرم شب هم کلی مهمون داشتیم ولی من حوصله خونه موندن نداشتم و از صبح...
-
داستان عشق
یکشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1388 12:03
داستان عشق عجیب و غریب یک مرد و زن چینی، اخیرا رسانه ای شده است و توجه زیادی به خود جلب کرده است. بیش از پنجاه سال پیش، «لیو» که یک جوان 19 ساله بود، عاشق یک زن 29 ساله بیوه به نام «ژو» شد. در آن زمان عشق یک مرد جوان به یک زن مسنتر، غیراخلاقی بود و پسندیده نبود. برای جلوگیری از شایعات این زوج تصمیم گرفتند، فرار کنند و...
-
این دل من
چهارشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1388 13:33
این دل من با توام،با تو،خدا یک کمی معجزه کن چند تا دوست برایم بفرست پاکتی از کلمه جعبه ای از لبخند نامه ای هم بفرست کوچه های دل من باز خلوت شده است قبل از این که برسم،دوستی را بردند یک نفر گفت به من باز دیر آمده ای دوست قسمت شده است با توام،با تو، خدا یک دل قلابی یک دل خیلی بد چقدر می ارزد؟ من که هر جا رفتم جار زدم...
-
درد دل
شنبه 5 اردیبهشتماه سال 1388 09:24
شب و پرده ی راز دل و این سوز و گداز من غرق نیاز تو و آنهمه ناز شمع عمرم به سحر نرسد گر سوز دلم به ثمر نرسد من مرغ شباهنگ توام ای گل به خدا . . . دلتنگ توام در چنگ توام رام توام من . . . که اسیر خیال توام تشنه ی جام وصال توام ای آشنا به دردم من از تو برنگردم به تو جز وفا چه کردم ! من مرغ شباهنگ توام ای گل به خدا . . ....
-
دل نوشته 2
یکشنبه 30 فروردینماه سال 1388 19:28
سلام به همه ی دوست جونای خوبم که بهم سر زدن بالاخره تونستم دکتر رو ببینم یه عالمه قرص جور واجور داد منم که حالم از خوردن قرص بد میشه نمیدونم چیکار کنم آخرش خودمم نفهمیدم که دلیل سردرد هام چی بوده از حرفهای دکترم چیزی نفهمیدم چون فقط سوال میپرسید و تا من اومدم جواب بدم شروع کرد به تجویز دارو خلاصه جونم بگه واستون که...
-
دل نوشته
دوشنبه 24 فروردینماه سال 1388 08:42
تمام دیروز و دیشب رو تو حالت احتضار سپری کردم وای که چه شب بدی بود .بازم همون سر درد لعنتی اومده بود سراغم نمیدونم کی میخواد دست از سرم برداره کلی مسکن خوردم اما بی فایده بود هنوزم سرم گیج میزنه فکر کنم از مسکن هایی که دیروز و دیشب خوردم .خدا کنه این پنج شنبه دیگه بتونم دکتر جباری رو ببینم وگرنه نمیدونم تا ماه دیگه چه...
-
ببار باران جرعه نابی بنام عشق
یکشنبه 16 فروردینماه سال 1388 19:21
وقتی دلم برای تو تنگ می شود به ماه نگاه میکنم و نام زیبای تو را، زیر نور ماه، هربار با تمام وجود صدا می کنم *** وقتی دلت برایم تنگ شد به باران بیندیش و به یاد تمام عاشقان جهان که از رایحهی یاس مستند ببار... و بدان در آن لحظات « من» زیر نور ماهتاب نشستهام و تنها، به « تو » میاندیشم دلم برای تو تنگ است میبارم! امّا...
-
سبزه
یکشنبه 9 فروردینماه سال 1388 12:14
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 فروردینماه سال 1388 09:29
نه از شکوفه و سبزه و گیاه نه در روشنای ماه نه از چرخش ماهی دریای آرام نه در تیک تاک ساعت و سفیدی موهام نه از شمایل بلند آفتاب نه در خنده های آب از هیچ کسی سراغ بهار را نمی گیرم عادت کرده ام که نوروز را از دور تماشا کنم و خوشبختی و سبزه را با نگاه گره بزنم.
-
فصل بهار
پنجشنبه 6 فروردینماه سال 1388 20:45
فصل بهاران شد ببین بستان پر از حور و پری گویی سلیمان بر سپه عرضه نمود انگشتری در جان بلبل گل نگر وز گل به عقل کل نگر وز رنگ در بیرنگ پر تا بوک آن جا ره بری سال نو رو به همه دوستای گلم تبریک میگم و آرزو میکنم که سالی سرشار از صفا ،صمیمیت ،تندرستی ،سعادت و موفقیت و شاد کامی داشته باشند
-
همه در فکر نوروزند و من در ماتم یارم
دوشنبه 26 اسفندماه سال 1387 10:56
سلام به همه دوست جونایی که نمیدونم کجان و چرا بهم سر نمیزنن این روزا خیلی داغونم اصلا حال و روز خوبی ندارم فکر کنم تا سال تحویل بشه منو ببرن تیمارستان امروز هر چی وب گردی میکردم خیلی ها حال منو داشتن ، بیحوصله و دلشکسته و ناراحت بودن آخه چرا باید اینجوری باشه .داره سال نو میشه بهار میاد بعد ما جوونا اینجور بیحوصله و...
-
هیچکی منو دوست نداره )):
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1387 09:49
سر می زنی به وبلاگت . نه بازدید کننده ای ، نه کامنتی . دلت می گیره . از اون ژست های باحال هم بلد نیستی که " من فقط برای خودم می نویسم " و " برام مهم نیست چه کسی و چند نفر این جا رو می خونن " . اصلاً تو مینویسی که خونده بشی که اگه قرار به دیده شدن و خونده شدن نبود ، جه جایی بهتر از همون دفتر کاغذی...
-
روزای در بدر
دوشنبه 5 اسفندماه سال 1387 20:26
منو بگیر از این روزای در به در از این روزا ، از این شبای بی ثمر منو ببر به خاطراته رفتمو روزایی که تو جا گذاشتی پشت سر تو کوچه ها نمیشه بی تو پرسه زد خیابونا غریبو غم گرفته ان کجا برم ، چرا نمیرسم به تو؟ کجایی پس ، چرا نمیرسی به من؟ حالا که نیستم اشکاتو کی پاک کنه کی عاشقونه مینویسه اسمتو بدونه من هزار ساله دیگه هم...